تربیت

ساخت وبلاگ

خواهر و برادرها از سن کم با نظرات هم مخالفت می کنند که در بسیاری از موارد این مخالفت ها به شکل دعوا ظاهر می شود. به زبان دیگر دعوا، یکی از مزایای داشتن خواهر یا برادر در خانه است. چون چنین کودکی، قبل از ورود به جامعه، خواهر یا برادری داردکه با او اختلاف سلیقه و اختلاف نظر دارد و با درگیری هایی روبرو می شود که باید سعی کند آنها را حل کند.
بسیاری از والیدن از این دعواها هراس دارند و نگران هستند اما  والدین باید به فرزندان خود اجازه رویارویی با چنین مشکلاتی را بدهند.
بچه ها با هم دعوا می کنند. به همین سادگی. این رفتار کاملاً عادی است. والدین معمولاً نمی دانند چه زمان باید اجازه بدهند دعوای کودکان روند عادی خودش را طی کند و چه زمان باید دخالت کرده و وارد عمل شوند. بچه ها ممکن است به احمقانه ترین دلایلی که واقعاً غیرمنطقی به نظر می رسند با هم دعوا کنند—دلایلی که ممکن است حتی برای والدین خنده دار باشد—اما به نظر بچه ها دلایل خوبی برای دوست شدن یا دعوا کردن با همدیگر است.

دعوا ، کودکان را برای آینده آماده می کند. اگر دعوا یا بحث میان کودکان، کلامی بود، بهتر است  والدین و بزرگ ترها دخالت نکنند و به شما توصیه می کنیم که  به هیچ وجه نقش قاضی را در این میان بازی نکنید.
البته این توصیه باید با این احتیاط همراه باشد که در دعوای آنها با هیچ آسیبی (جسمی، احساسی یا فکری) همراه نباشد. در این موارد حتماً باید مداخله کنید. اما بیشتر دعواهای بچه ها فقط کل کل و مشاجره عادی است و مداخله والدین فقط حل کردن مشکل توسط خود بچه ها و آشتی کردنشان را کندتر می کند. خیلی وقت ها دعوا کردن راهی برای بچه ها برای جلب توجه است و برای بعضی از آنها، توجه منفی از توجه نکردن بهتر است.
مثلا عده ای همیشه به فرزند کوچک تر می گویند که: «تو باید به برادر یا خواهر بزرگ تر خود احترام بگذاری.» یا به فرزند بزرگ تر می گویند که: «تو باید رعایت کنی، هر چه باشد تو بزرگ تر هستی.» با این کار، کودک نسبت به والدین خود احساس منفی ای پیدا می کند. اگر جنگ و دعوای کودکان، به زدو خورد کشیده شد، قبل از آسیب رساندن به خودشان یا وسایل، آنها را از هم جدا کنید. بهتر است هر کدام از آنها نیم ساعت در محیطی جدا از هم بمانند و اجازه هیچ ارتباطی با هم نداشته باشند.

بعد از نیم ساعت، هم به آنها بگویید اگر دوباره دعوا کنند، دیگر اجازه بازی ندارند. ما به عنوان والدین، باید مراقب نوع درگیری های خود در خانواده باشیم. کودکان از مشاهده های خود، مطالب زیادی در ذهن ثبت می کنند. بحث یا فحاشی و دعوا میان همسران در حضور کودکان، باعث الگوپذیری آنها می شود. در درجه اول باید خودمان و شیوه روابطمان را اصلاح کنیم و بعد، انتظار چنین رفتارهایی را از کودکان خود داشته باشیم. در بعضی موارد، والدین، رفتار غلط را به کودک خود آموزش می دهند. مثلا وقتی فرزندشان به خانه می آید و تعریف می کند کسی او را زده است، کودک را تحقیر می کنند و به او یاد می دهند که اگر کسی تو را زد، تو هم باید او را بزنی. با این کار، پرخاشگری را به کودک آموزش می دهند که کار غلطی است.
دنبال مقصر نگردید
یکی از دام هایی که ممکن است والدین در آن گرفتار شوند این است که تلاش کنند بفهمند چه کسی دعوا را شروع کرده است، و کی چه گفته است و بعد چه چیز باعث بدتر شدن دعوا شده است. ما به شما توصیه می کنیم در دعواهای کودکان به دنبال مقصر نباشید.
جانب گیری کردن یا تعیین مجازات های متفاوت زمینه را برای برچسب قربانی و قلدر زدن فراهم می کند. در اکثر موارد، مجازات بچه ها باید یکسان باشد: بدون هیچ استثنا. هدف باید این باشد که میل به برد و باخت را در دعواهای بچه ها از بین ببرید.
آموزش بهترین راه جلوگیری از دعواهای کودکان است
حتی بچه های خیلی کوچک مسائل ابتدایی عدالت و جنگ نکردن را درک می کنند. درمورد دعوا کردن و راه های دیگر برای حل مشکلات با فرزندانتان صحبت کنید. همیشه قوانینی برای کارهایی که برای حل مشکلاتشان می توانند بکنند و نمی توانند بکنند تعیین کنید )مثلاً داد کشیدن، گریه کردن، زد و خورد). از آنها بخواهید ایده های خود را مطرح کنند و بعد امتحانشان کنند. ممکن است از راهکارهایی که پیشنهاد می کنند متعجب شوید ولی آنها خودشان خوب می دانند که چه چیزی برایشان موثرتر است. بچه های یک خانواده همیشه سر اینکه شب چه فیلمی تماشا کنند دعوا داشتند.

والدین گفتند که دخالتی در این قضیه نمی کنند اما هر فیلمی که هر دو بچه ها تمایلی به دیدن آن نداشتند را در لیست “ندیدنی ها” قرار می دادند. اگر بچه ها همه فیلم هایی که پیشنهاد می شد را رد می کردند، آنوقت آن شب بدون دیدن فیلم باید می خوابیدند. بعد از اینکه این اتفاق یکبار افتاد، خواهر و برادر تمایل بیشتری برای توافق کردن سر یک فیلم پیدا کردند.

از آنجا که بیشتر خانواده ها، وعده شام را در کنار هم صرف می کنند، زمان مناسبی است که هر کدام از اعضا در مورد خودشان حرف بزنند. پدرومادر می توانند با بیان غیرمستقیم به کودکان خود بیاموزند که چگونه می توان عصبانیت را کنترل کرد. مثلا پدر می تواند ماجرایی در مورد اینکه چگونه ناگهان از کسی عصبانی شده اما سعی کرده خودش را از محیط دور کند تا درگیری پیش نیاید، تعریف کند. این کار غیرمستقیم به کودکان آموزش می دهد که چگونه خشم خود را کنترل کنند. در مورد بچه های کوچک تر (زیر ۱۰ سال)، قصه خوانی یا عروسک بازی هم روش خوبی برای آموزش غیرمستقیم است. می توان قصه ای را برای آنها در مورد اینکه چگونه مثلا دو خرس بر سر کوزه عسلی دعوا کردند تعریف کرد و از کودک خواست قصه را ادامه دهد و راهی پیدا کند که دعوای دو خرس تمام شود.
بعد می توانیم راه حلی را که او بیان کرده با هم بررسی کنیم و ببینیم که راه درستی است یا نه. مهم است که به کودک اجازه بدهیم از ذهنش کمک بگیرد و راه حلی به او ندهیم. این کار روش خوبی برای آموزش کودکان کم سن و سال است. می توان به کودک گفت حالا از راه حل خودت در دعوای با خواهرت هم می توانی استفاده کنی. به این ترتیب احساس آرامش می کند و به کمک راه حل خودش، موضوع یا مشکل خود را حل می کند.


تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 155 تاريخ : دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت: 14:05

رشد و پرورش کودکان بسیار اسرارآمیز و پیچیده است به طوری که کارشناسان و متخصصان سال هایِ سال است برای مطالعه در این زمینه وقت گذاشته اند. کودکان رفتارهای منحصربه فرد و مشترک بسیاری دارند.

نمی توان آینده آنها را حدس زد. آنها به طور مدام تغییر می کنند. اما گاهی زیرکی های جالبی دارند که آدم بزرگ ها متوجه نمی شوند. در این مطلب، برخی از مواردی که شاید ندانید یا باور نداشته باشید را برایتان نام برده ایم تا متوجه شوید این فسقلی های دوست داشتنی خیلی هم ساده نیستند!

1. نوزادان نیز می توانند کلک بزنند


آیا خوردن، خوابیدن، دستشویی کردن، گریه کردن و ... همه کارهایی است که نوزاد تازه متولد شده انجام می دهند! خیر. خیلی جالب است بدانید این فسقلی هایی که فکر می کنید هنوز چیزی نمی فهمند خیلی هم سرشان می شود و شما را هم گول می زنند.

آیا تاکنون تصور می کردید نوزادان کوچک شما فقط دراز می کشند و می خوابند؟ نه این طور نیست. نوزادان پس از دو یا سه هفته اول می توانند سر خود را از روی سینه شما بلند کنند. برخلاف اینکه تصور می کنید آنها هیچ کنترلی روی اعضای خود ندارند، آنها می توانند برخی عمل های غیر ارادی را به خوبی انجام دهند. مثلا اگر انگشت خود را در دهان او قرار دهید با قدرت جاروبرقی انگشت شما را می مکد. یا سرش رابه سمت صورت شما بر می گرداند. اگر او را طوری نگه دارید که پاهایش زمین را لمس کند، پاهایش را تکان می دهد. این اعمال غیر ارادی به رشد کودک کمک می کنند و باعث سرگرمی والدین نیز هستند.

از دیگر موارد جالب که می توانید امتحان کنید این است که زبان خود را برای نوزاد بیرون بیاورید. اگر خیلی خسته یا گرسنه نباشد یا حواسش جای دیگری نباشد، او نیز زبان کوچولوی خود را برای شما بیرون خواهد آورد.

2. کودکان بیشتر از آنچه تصور می کنید، می فهمند

با اینکه نوزادان بیشتر مواقع خواب هستند اما تحقیقات نشان می دهد آنها بیشتر از آنچه تصور می شود، می فهمند. به طور مثال، نوزاد از همان ابتدای تولد می تواند صدای مادر خود را تشخیص دهد. به این معنی که آنها از زمانی که داخل رحم هستند صدای مادر را می شناسند و پس از تولد نیز آن را به خاطر دارند. یا به زبان ساده تر، آنها مدت ها پیش از تولد مکالمات مادر را گوش می کنند.

نوزادان همچنین به خوبی بوهای خوب را از بد تشخیص می دهند و می توانند مزه های تلخ و شیرین را از هم تمیز دهند.

جالب است بدانید نوزادان چهره انسان ها را به خوبی درک می کنند و آن را به تماشای عروسک و موارد دیگر ترجیح می دهند. نوزادان به خوبی تفاوت انسان از عروسک را تشخیص می دهند. یا در برخی موارد می توانند تشخیص دهند آنها نیز انسان هستند و تشابهاتی با اطرافیان دارند.

نوزادان از همان چند روز نخست تولد شروع به انجام واکنش های بدنی می کنند. این نشان دهنده این است آنها با فرضیه های درونی می خواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند. این نخستین قدم ها برای نوزاد است تا درک کند صورتی مشابه صورت شما دارد و به همین دلیل سعی می کند کارهایی را که شما انجام می دهید را تقلید کند.

از همه جالب تر این است تحقیقات ثابت کرده اند نوزادان از همان روزهای نخست به دنبال کشف دنیای اطراف خود هستند. به طور مثال، کودکان در همان چند ماه نخست به گوشی موبایل هایی که می توانند با آنها بازی کنند علاقه بیشتری نسبت به موبایلی که نمی تواند کاری با آن انجام دهد از خود نشان دهد.

کودکان می توانند رابطه بین کاری که انجام می دهند و اتفاقی که در دنیای اطراف آنها رخ می دهد را  به خوبی درک کنند و از تجربه این حس نیز لذت می برند. شاید بتوان گفت این کوچولوهای دوست داشتنی برای خود دانشمندان کوچکی هستند که نباید دست کم گرفتشان.

3. کودکان به روش های مختلف حرکت می کنند

کودکان به روش ها مختلف در زمان های مختلف حرکت می کنند. اما این عمل آنها را نمی توان از قبل حدس زد. برخی حرکت خود را با غلت زدن آغاز می کنند، سپس می نشینند و بعد چهار دست و پا می کنند؛ اجسام مختلف را حرکت می دهند، راه می روند و در آخر هم می دوند. اما این در همه کودکان مصداق ندارد. هر کودکی روش خود را دارد.

حدود 10 درصد از کودکان بدون اینکه چهار دست و پا کنند، راه رفتن را شروع می کنند. این مساله به هیچ عنوان ترس و نگرانی ندارد.

درست برعکس، برخی دیگر از کودکان به افقی راه رفتن علاقه بسیاری نشان می دهند و از یک طرف اتاق به طرف دیگر غلت می خورند و این در حالی است که کودکان هم سن آنها چهار دست و پا می کنند. بعضی ها نشسته حرکت می کنند. اینها مسایلی نیست که شما بتوانید آن را تعیین کنید یا حدس بزنید.

اما اگر کودک پس از 18 ماهگی توان راه رفتن نداشت حتما با پزشک در میان بگذارید.

4. رشد کودک محدوده گسترده ای دارد

تماشای اینکه کودک از نوزادی که همیشه خوابیده است به کودکی پرتحرک رسیده که می خواهد همه دنیا را کشف و زیر و رو کند بسیار لذت بخش است. اما اینکه کودک به آنصورت که شما می خواهید رشد نکند نیز نگرانی رایجی است که نمی توان از آن چشم پوشی کرد.

امید خود را از دست ندهید. مسایل طبیعی محدوده گسترده ای دارند و هر کودکی برنامه زمان بندی خودش را دارد. شاید کمک کننده باشد که بدانید این برنامه زمان بندی برای موفقیت های آینده قابل پیش بینی نیست. اینکه کودک شما 17 ماه طول کشیده تا نخستین قدم های خود را بردارد به این معنی نیست که نمی تواند در آینده از شما جلو بزند. برخی از کودکان مثلا تا 15 ماهگی نمی توانند راه بروند اما نباید ناامید شد، شاید در آینده ورزشکار قابلی شود.

مهارت های زبانی کودک در برخی مواقع می تواند در آینده در مدرسه تقویت شود. کودکی که دیر زبان باز می کند به این مفهوم نیست که نمی تواند در آینده کلمات را درست تلفظ کند یا درست حرف بزند. به طور مثال، انیشتین نیز دیر زبان باز کرد اما به یکی از مشهورترین دانشمندان تاریخ تبدیل شد.

رشد کودک یک پروسه خطی یا سیستم دینامیک  نیست. شما نمی توانید بر اساس شواهد موجود آینده هیچ کسی را حدس بزنید. این درست مثل این می ماند که بخواهید آب و هوای سی سال آینده را از حالا پیش بینی کنید.

البته در صورتی که کودک دیرتر از زمان های معمول زبان باز کرد یا راه افتاد باید با پزشک او مشورت کنید.

5. افزایش رشد مغز کودک در دستان شما است

اگر در اسباب فروشی ها بچرخید، متوجه می شوید بیشتر وسایل در جهت رشد و پرورش بهتر مغز و ذهن کودکان است. حتی باشگاه و کلاس های موسیقی متنوعی نیز در این راستا وجود دارند. اسباب بازی خوب است و  کلاس ها آموزشی نیز بهترین فرصت برای ارتباط با دیگر والدین هستند.

اما هیچ کدام از آنها به اندازه کشف دنیای اطراف توسط کودک و تعامل با والدین به رشد مغز او کمک نمی کنند. کودکان از فلش کارت های آموزشی مسایل جدید را نمی آموزند آنها با توجه دیگران به آنها است که متوجه خیلی چیزها می شوند.

از همان روز نخست با کودک خود حرف زدن را آغاز کنید. تحقیقات ثابت کرده اند، کودکانی که والدین آنها زیاد با آنها صحبت می کنند ضریب هوشی بالاتری دارند و بیشتر از همسالان خود کلمات و واژه های جدید می دانند.
از اینکه کودک را برای دقایقی تنها بگذارید هراس نداشته باشید. می توانید او را رها کنید تا خودش بازی کند اما از دور مراقب او هم باشید که اتفاقی برایش نیفتد. اما گاهی حس استقلال را به کودک خود بدهید.

حتی زمانی که شما با فرد دیگری صحبت می کنید نیز کودکان مسایل بسیاری یاد می گیرند. کودک هنگام شنیدن مکالمه های تلفی شما هم در حال یادگیری مسایل مختلف است. بنابراین مراقب حرف های خود باشید.

 
تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 198 تاريخ : دوشنبه 13 خرداد 1392 ساعت: 14:03


همیشه این احتمال وجود دارد که کودکی بیش از خواهر یا برادرش به تذکر و تربیت نیاز داشته باشد. در واقع توجه به نیازهای فردی و اخلاقی هر کودک و متناسب کردن نحوه تربیت با آن ویژگی ها بهترین روشی است که والدین می توانند به کار گیرند. در هر حال وقتی بچه ها بزرگ تر می شوند، بهتر می توانند میزان قوانین و توجه والدین را ارزیابی کنند. بنابراین اگر کودکی احساس بی عدالتی کند، ممکن است فریاد برآورد: «این منصفانه نیست!» و گاهی تعداد این فریادها زیاد هم می شود.

وظیفه شما والدین در این لحظات چیست؟ باید در عین حال که احساس کودکتان را تائید می کنید به او توضیح دهید که قوانین براساس شرایط فرزندان متفاوت است. مثلا وقتی خواهر یا برادر کوچک تر آه و ناله می کند که چرا نمی تواند از لپ تاپ مادرش استفاده کند فقط باید به او گفته شود: «وقتی بزرگ تر شدی تو هم می توانی از لپ تاپ استفاده کنی.» اگر کج خلقی کرد و سروصدا و قشقرق به راه انداخت، باید با اسباب بازی مناسب سنش حواسش را به جایی دیگر منحرف کرد. گاهی اوقات لپ تاپ یا تلفن های اسباب بازی می تواند کودکی را حداقل برای مدتی راضی نگه دارد، اما بهترین راه حل، جلوگیری از به وجود آمدن چنین شرایطی است. (مثلا کودک بزرگ تر زمانی از لپ تاپ استفاده کند که کودک کوچک تر خواب باشد.)

البته در مورد کودکان پیش دبستانی آسان ترین راه این است که به آنها اجازه دهید آبمیوه شان را خودشان بریزند یا خودشان بتنهایی لباسشان را تا کنند و سرجایش بگذارند تا احساس نکنند در حقشان بی انصافی شده است. اگر کودکی بیشتر مواقع تنبیه می شود، بهتر است به محض این که رفتار مناسبی از خود نشان داد از او تعریف و تمجید شود. باید مراقب باشید هیچ گاه فرزندان را با یکدیگر مقایسه نکنید. مثلا هرگز نگویید: «به خواهرت هر چه می گویم گوش می کند تو چرا نمی توانی؟»

​ به گفته روان شناسان باید نسبت به خلق و خوی هر کودک روش تربیتی مناسب آن کودک انتخاب شود. درخصوص کودکانی که زیاد می نالند و نمی توانند آرام بگیرند، بدترین حالت این است که آنها را با خواهر یا برادرشان مقایسه کنید یا بر سرشان فریاد بزنید، زیرا این کار درست مانند این است که به او آدرنالین تزریق کرده اید و او پرانرژی تر از قبل فریاد می زند و سروصدا راه می اندازد. گاهی اوقات می توانید شرایط را برای کودک با زبان خودش شرح دهید و از او بپرسید اگر قانونی را زیر پا گذاشت بهترین تنبیه چیست؟ مطمئن باشید کودکان همیشه تنبیهی سخت تر از تنبیه والدین برای خود در نظر می گیرند.

برای برخی کودکان تذکر شفاهی کفایت می کند، اما برخی دیگر باید مدت کوتاهی را تنها باشند تا به قوانین فکر کنند. یک مهلت کوتاه علاوه بر این که کمک می کند کودک به رفتار و عواقبش فکر کند، بلکه فرصتی برایش فراهم می کند که لحظه ای آرام بگیرد.

درخصوص کودکی که روحیه ای آرام داردفقط یک یادآوری ملایم یا استفاده از لحنی جدی و محکم کفایت می کند، اما در برخورد با یک کودک حساس مجبورید مراقب لحن صدایتان باشید. اگر خیلی عبوس و جدی با او صحبت کنید قبل از این که حتی تصمیمی بخواهید بگیرید، اشکش سرازیر می شود. سن کودک نیز می تواند به شما بگوید چه روشی را به کار برید. کودکان کوچک تر به تنبیه های فوری نیار دارند در حالی که کودک بزرگ تر می داند اگر صبح رفتار خوبی نداشته باشد، ممکن است بعد از شام حق نگاه کردن برنامه دلخواهش را از دست بدهد.

تائید مثبت برای بیشتر کودکان مفید و موثر است. پاداش ها نیز می تواند به فراخور سن کودک متفاوت باشد مثلا ممکن است پاداش کودکی تماشای بیشتر تلویزیون باشد، اما برادر یا خواهرش بتواند یک روز کامل با پدر​ به تفریح برود. تکنیک دیگری که برای بیشتر بچه ها با هر نوع خلق و خویی موثر است «بازتاب مشکل» است. یعنی به کودکتان بفهمانید​ می توانید شرایط را از دید او ببینید و درک کنید. مثلا اگر برادر بزرگ تر، خواهر کوچک ترش را بعد از این که چند بار به اتاقش آمد و مزاحمش شد هل داد، باید هر دو تنبیه شوند، اما بعد از آن با برادر بزرگ تر صحبت شود که: «می دانیم خواهرت همیشه مزاحمت برایت ایجاد می کند و دائم می خواهد توجه تو را به خودش جلب کند و این خیلی آزاردهنده است، اما فراموش نکن که او همیشه به تو به چشم برادر بزرگ تر نگاه می کند و به تو احترام می گذارد و فکر می کند که تو بهترین هستی. بهتر است با همدیگر صحبت کنیم و قوانین جدیدی بگذاریم و بگوییم که نباید مزاحم تو شود و به وسایلت دست بزند. با این حال تو می توانی برادر بزرگ تر آرام او باشی و به او یاد بدهی بعضی کارها را چگونه انجام دهد.»

والدین باید مراقب باشند که همیشه و در همه حال به شخصیت منحصربه فرد کودکشان احترام بگذارند و او را بدرستی حمایت کنند. اگر کودکتان خودسر است به جای این که هرروز با او بجنگید به او اجازه دهید لباسی را که دوست دارد بپوشد. اگر کودکی پر انرژی دارید، از او انتظار نداشته باشید دو ساعت تمام در رستوران بنشیند و دم نزند و وقتی ​نمی تواند این کار را انجام دهد او را تنبیه کنید. هرگز نباید کودکتان را به خاطر شخصیتش سرزنش کنید.

تکنیک های مناسبی برای تربیت کودکان براساس سنشان وجود دارد و والدین باید از روش های متفاوت تربیتی برای کودکانشان استفاده کنند. مثلا توضیح دادن به یک کودک ۱۳ ماهه که چرا وقتی خواهر یا برادرش را می زند تنبیه می شود، کاری عبث و بیهوده است، زیرا او نمی تواند دلیل و منطق چیزی را درک کند. بنابراین باید برای تربیت فرزندان علاوه بر توجه به خلق و خویشان، به سنشان هم توجه کرد.

تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 148 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1392 ساعت: 12:39

از جمله اشتباهات رایج والدین مخصوصا مادران، عبارتند از:

درست کردن حجم زیاد غذا برای خردسالانی با شکم های کوچک: شاید تقریبا تمام مادرها دچار این اشتباه شده اند، ولی در برخی از مادرها این کار به یک عادت تبدیل شده است. این بیشتر در مواقعی پیش می آید که مادر برای کودکش غذایی جداگانه تهیه می کند و به همین دلیل حجم آن غذا بیشتر از حد نیاز فرزندش می شود. بسیاری از متخصصان معتقدند درست کردن غذای جداگانه برای کودکان باعث می شود که آنها در آینده اشتهای کمتری به غذا خوردن داشته باشند و حتی شاید زمانی که باید در کنار سایرین بنشینند و غذا بخورند، این کار را انجام ندهند و مادر را مجبور کنند که غذای جداگانه ای برای آنها تهیه کند.
تلاش ناموفق برای آرام کردن یک کودک کج خلق و عصبانی:

هیس هیس! دیگه بسه! نق نزن! خواهش می کنم! و...

عباراتی از این دست بیش از آنکه به آرام تر کردن کودکتان منجر شود، وی را بداخلاق تر خواهد کرد... . به نظر می رسد این مقاومت های کودک بدخلق و اصرار مادر راهی به جایی نمی برد و بنابراین به همه والدین در چنین مواقعی توصیه می شود که از این تلاش بیهوده دست بردارند. شاید خود آنها متوجه نیستند که در این شرایط چه رشوه هایی به فرزندشان می دهند ولی معمولا هیچ یک سودمند نخواهد بود. در این حالت فقط باید یک کار اساسی انجام دهید: او را به حال خودش رها کنید. نه او را به جایی خلوت ببرید تا آرام شود و نه اینکه به او قول خرید چیز خاصی را بدهید. کودکان خردسال می دانند که در جمع ها و شلوغی ها بهتر می توانند به خواسته هایشان برسند. آنها متوجه شده اند که توجه شما به درخواست های آنها در چنین شرایطی تغییر می کند و شما با بدخلقی آنها دستپاچه می شوید و حتی برای آرام کردن به آنها باج می دهید و سعی می کنند از محبت شما سوءاستفاده کنند.
توضیح دادن بیش از اندازه:

کودک شما استحقاق این را دارد که به یک توضیح خوب و کامل در برابر درخواست ها و سوالاتش برسد. مثلا وقتی که از شما می پرسد چرا باید حتما زود بخوابد؛ از شما یک جواب قابل قبول می خواهد. بسیاری از توضیحات والدین به فرزندانشان اضافی و البته در اغلب مواقع خارج از محدوده درک آنهاست. در واقع چند سال طول می کشد تا آنها به این مرحله برسند و بتوانند تمام توضیحات و حرف های شما را درک کنند. توضیح مفصل و طولانی، برخی مواقع راه فراری است از نه گفتن به کودک. یعنی شما می خواهید به کودک نه بگویید ولی عذاب وجدان دارید و شروع به توضیح دادن های افراطی می کنید. برای کودکان نیز لازم است که گاهی اوقات ناراحت، ناامید یا عصبانی شوند. وظیفه ما این است که به آنها کمک کنیم از این احساسات دوری نکنند، بلکه آنها را نیز حس کنند. پاسخ های کوتاه و مستقیم معمولا برای کودکان زیر پنج سال کمتر استرس به دنبال دارد.
کودکان را بیش از حد مشغول و سرگرم نگه داشتن:

کلاس فوتبال، کلاس موسیقی، کلاس زبان، نقاشی، هنر و کاردستی و... ، شاید فکر کنید اینگونه کودکتان موفق تر خواهد بود اما بهتر است بگذارید در ساعاتی از روز فرزندتان استراحت کند و هر کاری که دوست دارد انجام دهد. بگذارید وی احساس آزادی کرده و با خلاقیت بازی کند، آنها در این سنین به این نحوه بازی کردن و سرگرمی بیشتر نیاز دارند، چرا که همین فعالیت ها و بازی های ساده و آزادانه «خود» آنها را می سازد. آموزش مهارت های اجتماعی مهم است، ولی احساس آرامش و راحتی نیز به همان اندازه اهمیت دارد.
دارو دادن به کودکان به صورت نادرست:

معمولا همه در کابینت آشپزخانه تعداد زیادی دارو نگهداری می کنند. روی آنها برچسب کوچکی است که برخی اطلاعات ضروری را به شما می دهد اما کسی آنها را نمی خواند. احتمالا آخرین باری که به پزشک متخصص فرزندتان مراجعه کردید و کودکتان را وزن کردید، آن را یادداشت و ثبت نکردید و حالا دقیقا نمی دانید که وزن او چقدر است. فراموش کرده اید که استاندارد لازم از یک داروی خاص با توجه به وزن کودکتان، چقدر بوده است و به طور کلی نمی دانید باید چقدر به او دارو بدهید و به این ترتیب دچار اشتباه می شوید. این اشتباهات را بسیاری از والدین انجام داده اند. دستورالعمل های مصرف داروها فراموش می شوند، ولی می توان به برچسب آنها توجه کرد. برخی نکات و تذکرات روی آنها قید شده است و شما می توانید از آنها کمک بگیرید و در مواقع جدی تر و ضروری تر دوباره با پزشک صحبت کنید و نظر او را جویا شوید.

تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 179 تاريخ : دوشنبه 6 خرداد 1392 ساعت: 12:36


یک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان؛ تربیت فرزند وظیفه سنگینی است که نیاز به فراگیری دانش و مهارت، بردباری، تمرین و صرف وقت دارد.

 دکتر محمدرضا صدر عاملی به مناسبت روز جهانی کودک اظهارداشت:  اکثر والدین بدون آزمایش و آمادگی در رابطه با پدر و مادر شدن وارد دنیای تربیت فرزند می شوند و مهارت های فرزند پروری را با آزمایش و خطا یاد می گیرند. در صورتی که در دنیای امروز، زمان آزمایش و خطا وجود ندارد و تربیت فرزند وظیفه سنگینی است که نیاز به فراگیری دانش و مهارت، بردباری، تمرین و صرف وقت دارد.

وی در ادامه افزود: تربیت یعنی اینکه از فرزندانمان مراقبت کنیم، او را حمایت کنیم، دوستش بداریم و در موارد لزوم او را راهنمایی کرده و ارزش های خانواده و جامعه را به او منتقل کنیم.

وی ادامه داد: اکثر والدین بدون آزمایش و آمادگی در رابطه با پدر و مادر شدن وارد دنیای تربیت فرزند می شوند و مهارت های فرزند پروری را با آزمایش و خطا یاد می گیرند. در صورتی که در دنیای امروز، زمان آزمایش و خطا وجود ندارد و تربیت فرزند وظیفه سنگینی است که نیاز به فراگیری دانش و مهارت، بردباری، تمرین و صرف وقت دارد. برای تربیت فرزندان اصولی وجود دارد که توجه به این اصول باعث احساس رضایتمندی در والدین می شود و زندگی را برای پدر و مادر و فرزندان، لذت بخش تر می کند.

 وی ضمن اشاره به اصول تربیت فرزندان گفت: اصل اول، آماده کردن محیطی امن و ایجاد فضای مثبت در مورد علاقه برای کودک فراهم کردن محیطی امن برای کودکان کم سن موجب آرامش بیشتر شما در زمینه تربیت فرزندانتان، تقویت پرورش و حس کنجکاوی کودک و جلوگیری از حوادث ناگوار خانگی می شود.

 این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان ایجاد محیط سازنده برای یادگیری را دومین اصل در تربیت فرزندان عنوان کرد و افزود: در صورتی که مقدور نیست، به او تذکر بدهید که در اولین فرصت برای او وقت خواهید گذاشت و به سراغش خواهید رفت. به این دلیل که زمانی که کودک نزد شما می آید، یک نیاز یا خواسته ای دارد که می خواهد با شما در میان بگذارد و شما را قابل اعتمادترین فرد می داند.

 وی با تاکید بر  استفاده از انضباط قاطعانه تصریح کرد: بسیاری از والدین برای نشان دادن قاطعیت روش های نامناسبی مثل داد زدن، تهدید کردن، مقایسه کردن، تحقیر کردن یا وعده دادن استفاده می کنند در صورتی که انضباط قاطعانه به معنی این است که در رفتار با کودک از روش نسبتاً ثابتی استفاده کنند. وی در این خصوص گفت: والدین وقتی در برابر یک رفتار نامطلوب کودک هر بار واکنش متفاوتی داشته باشند (وقتی خسته و بی حوصله هستند رفتار را نادیده بگیرند و یا به شدت کودک را تنبیه کنند یا وقتی سرحال و شاد هستند با او رفتار دیگری داشته باشند) کودک گیج و سردرگم می شود و نمی داند که آیا رفتارش درست است یا نادرست، بنابراین رفتار مناسبی که از کودک خود انتظار دارند به او بدهند و با او تمرین کنند و از تشویق برای تقویت رفتار مطلوب استفاده کنند و در خانه و خارج از خانه برای کودک قوانینی داشته باشند تا کودک کنترل رفتارهای خود را به تدریج یاد بگیرد.

دکتر صدرعاملی با تاکید براینکه والدین انتظارات واقع بینانه ای از کودکان و خودشان داشته باشند، افزود: همه اشتباه می کنند از جمله کودکان اما بیشتر اشتباهات عمدی نیستند. والدین به کودک خود فرصت بدهند که از اشتباهاتش درس بگیرد و مسئولیت رفتارش را بپذیرد و متناسب با رشد و سن کودک از او توقع داشته باشند. داشتن توقعات زیاد و یا زود هنگام یا انتظار کامل بودن از خود و کودکمان باعث احساس یأس و ناامیدی در ما شده و در نتیجه در رفتار کودک دچار مشکل می شود.

این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان متذکرشد: گاهی پدر و مادرها، به اشتباه در جریان مراقبت و تربیت کودکانشان نیازها و خواسته های اساسی خود را فراموش می کنند و در نتیجه احساس خستگی و سرخوردگی از والدبودن خود دارند اما وقتی که نیازهای شما از نظر داشتن ارتباط با دوستان، خانواده، تفریح یا استراحت برآورده شود پدر و مادر بودن آسانتر و لذت بخش تر خواهد بود.

 
تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت: 16:46

یک فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان اظهار داشت: اکثر والدین بدون آزمایش و آمادگی در رابطه با پدر و مادر شدن وارد دنیای تربیت فرزند می‌شوند و مهارتهای فرزندپروری را با آزمایش و خطا یاد می‌گیرند. در صورتی که در دنیای امروز، زمان آزمایش و خطا وجود ندارد و تربیت فرزند وظیفه سنگینی است که نیاز به فراگیری دانش و مهارت، بردباری، تمرین و صرف وقت دارد.

 دکتر محمدرضا صدرعاملی با بیان این مطلب عنوان كرد: تربیت یعنی اینکه از فرزندانمان مراقبت کنیم، او را حمایت کرده، دوستش بداریم و در موارد لزوم او را راهنمایی کنیم و ارزشهای خانواده و جامعه را به او منتقل کنیم.

وی ادامه داد: اکثر والدین بدون آزمایش و آمادگی در رابطه با پدر و مادر شدن وارد دنیای تربیت فرزند می‌شوند و مهارتهای فرزندپروری را با آزمایش و خطا یاد می‌گیرند در صورتی که در دنیای امروز، زمان آزمایش و خطا وجود ندارد و تربیت فرزند وظیفه سنگینی است که نیاز به فراگیری دانش و مهارت، بردباری، تمرین و صرف وقت دارد.

وی تصریح كرد: برای تربیت فرزندان اصولی وجود دارد که توجه به این اصول باعث احساس رضایتمندی در والدین می‌شود و زندگی را برای پدر و مادر و فرزندان، لذت بخش‌تر می‌کند.

وی ضمن اشاره به اصول تربیت فرزندان گفت: اصل اول، آماده کردن محیطی امن و ایجاد فضای مثبت در مورد علاقه برای کودک و فراهم کردن محیطی امن برای کودکان کم سن است كه موجب آرامش بیشتر در زمینه تربیت فرزندان، تقویت پرورش و حس کنجکاوی کودک و جلوگیری از حوادث ناگوار خانگی می‌شود.

این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان، ایجاد محیط سازنده برای یادگیری را دومین اصل در تربیت فرزندان عنوان کرد و افزود: در صورتی که مقدور نیست به او تذکر بدهید که در اولین فرصت برای او وقت خواهید گذاشت و به سراغش خواهید رفت. به این دلیل که زمانی که کودک نزد شما می‌آید، یک نیاز یا خواسته ای دارد که می‌خواهد با شما در میان بگذارد و شما را قابل اعتمادترین فرد می‌داند.

وی با تاکید بر استفاده از انضباط قاطعانه تصریح کرد: بسیاری از والدین برای نشان دادن قاطعیت روشهای نامناسبی مثل داد زدن، تهدید کردن، مقایسه کردن، تحقیر کردن یا وعده دادن استفاده می‌کنند در صورتی که انضباط قاطعانه به معنی این است که در رفتار با کودک از روش نسبتاً ثابتی استفاده کنند.

وی ادامه داد: وقتی در برابر یک رفتار نامطلوب کودک هر بار واکنش متفاوتی داشته باشند (وقتی خسته و بی حوصله هستید رفتار را نادیده بگیرید و یا به شدت کودک را تنبیه کنید یا وقتی سرحال و شاد هستید با او رفتار دیگری داشته باشید) کودک گیج و سردرگم می شود و نمی داند که آیا رفتارش درست است یا نادرست بنابراین رفتار مناسبی که از کودک خود انتظار دارید به او بدهید و با او تمرین کنید. از تشویق برای تقویت رفتار مطلوب استفاده کنید و در خانه و خارج از خانه برای کودک قوانینی داشته باشید تا کودک کنترل رفتارهای خود را به تدریج یاد بگیرد.

دکتر صدرعاملی با تاکید بر اینکه والدین انتظارات واقع بینانه‌ای از کودکان و خودشان باید داشته باشند، افزود: همه از جمله کودکان اشتباه می‌کنند اما بیشتر اشتباهات عمدی نیستند. به کودک خود فرصت بدهید که از اشتباهاتش درس بگیرد و مسئولیت رفتارش را بپذیرد و متناسب با رشد و سن کودک از او توقع داشته باشید.

وی اضافه كرد: داشتن توقعات زیاد و یا زودهنگام یا انتظار کامل بودن از خود و کودکمان باعث احساس یأس و ناامیدی در ما شده و در نتیجه در رفتار کودک دچار مشکل می‌شویم.

این فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان در پایان خاطرنشان كرد: گاهی پدر و مادرها به اشتباه در جریان مراقبت و تربیت کودکانشان نیازها و خواسته‌های اساسی خود را فراموش می‌کنند و در نتیجه احساس خستگی و سرخوردگی از والد بودن خود دارند اما وقتی که نیازهای شما از نظر داشتن ارتباط با دوستان، خانواده، تفریح یا استراحت برآورده شود پدر و مادر بودن آسان‌تر و لذت بخش‌تر خواهد بود.


 
تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 153 تاريخ : يکشنبه 5 خرداد 1392 ساعت: 16:44


چند سال اول زندگی كودك شخصیت او را شكل می دهد و او در این سال ها كنار والدین است

در 2سال اول زندگی، كودك كاملا به مادر وابسته است؛ نیازهای كودك فقط توسط مادر برآورده می‌شود و پدر‌ها معمولا تنها شاهد بزرگ‌شدن كودك هستند و نهایت مسئولیت و كمك‌شان، در ارتباط با كارهای كودك، به‌طور غیرمستقیم و از طریق توجه به مادر و كمك‌كردن به او خواهد بود. با بزرگ‌تر‌شدن كودك و رشد شناختی و شخصیتی او اما نیاز دیگری هم به نیاز‌های ابتدایی او اضافه می‌شود؛ نیاز به تربیت و آموزش از ساده‌ترین رفتارها مانند استفاده از دستشویی گرفته تا حرف زدن و بازی كردن.

 در جامعه مدرن امروزی، عملا بعد از رسیدن كودك به سن مدرسه و ارتباط با دیگر همسالان، كودك بسیاری از آموزش‌ها را از معلمان، مدرسه، همسالان و حتی رسانه‌هایی مانند تلویزیون یاد می‌گیرد اما تا قبل از مدرسه، كودكی كه تنها با والدین خود ارتباط دارد هم نیاز به آموزش و تربیت دارد اما واقعا وظیفه اصلی تربیت كودك برعهده كیست؟

 روان‌پزشكان چه می‌گویند؟

تربیت و پرورش یك كودك، شاید مهم‌ترین و سخت‌ترین وظیفه‌ای‌ باشد كه كسی در زندگی برعهده خواهد داشت. نظریات روان‌شناسان مشهوری مانند فروید و بندورا كه بر تاثیر آموزش‌های دوران كودكی در شكل‌گیری شخصیت بزرگسالی كودك تاكید دارند، اهمیت نقش والدین را نشان می‌دهد. بندورا معتقد است رفتار و شخصیت آدمی اكتسابی است یعنی بر اثر یادگیری شكل می‌گیرد. فروید پا را از این هم فراتر می‌گذارد و می‌گوید تنها تجارب چند سال اول زندگی كوك شخصیت او را شكل می‌دهد و كودك در سال‌های اول تنها در كنار پدر و مادر است.

والدین نخستین الگوهای رفتاری هستند كه كودك با آن‌ها مواجه است و در بین بقیه افرادی كه در كنار كودك قرار دارند، والدین تاثیرگذارترین هستند. از همان سال‌های ابتدایی زندگی، كودك مفاهیمی مانند مهربانی، احترام، دوست داشتن، دروغ، خشم و بقیه خصوصیات شخصیتی را از والدین خود الگو می‌گیرد. او بسیاری از این‌ها را به‌طور ناخودآگاه و حتی بدون تلاش والدین از آن‌ها و از رفتارهای آن‌ها كسب می‌كند به همین دلیل والدین باید كاملا نسبت به رفتار‌های خود در قبال كودك هشیار باشند.


والدین باید مشورت كنند

روان‌شناسان توصیه می‌كنند كه بهتر است والدین حتی قبل از بچه‌دار شدن با هم در مورد رفتارها و انتظارات‌شان در قبال كودك حرف بزنند و از نوع والدگری یكدیگر اطلاع داشته باشند. پدر باید بداند مادر چه انتظاری از كودكش خواهد داشت و چه رفتاری را برای كودكش مناسب می‌داند. متخصصان می‌گویند والدین باید به یك نقطه مشترك در تربیت كودك برسند و این كار با حرف زدن و همچنین مشاهده نمونه‌های دیگر،  بحث‌كردن در مورد مسائل مختلف تربیت كودك و مشكلاتی كه ممكن است در مسیر آموزش كودك اتفاق بیفتد‌، شكل می‌گیرد اما مهم‌ترین نكته‌ای‌ كه والدین باید در مورد آن به توافق برسند، انضباطی است كه كودك در چهارچوب آن قرار خواهد گرفت. رفتار‌های كودك باید حد و مرز مشخصی داشته باشد، باید كسی باشد كه به كودك درست یا غلط بودن هر رفتاری را آموزش دهد و درصورتی كه والدین در این مورد با یكدیگر توافق نداشته باشند، كودك دچار سردرگمی خواهد شد. شكل دادن یك چهارچوب رفتاری برای كودك به او كمك می‌كند كه یاد بگیرد بعدها در اجتماع چطور رفتار كند.


مربی اصلی كودك كیست؟

به‌طور سنتی، مادرها وظیفه آموزش كودك را برعهده دارند اما گاهی پدر‌ها هم دوست دارند در این امر دخالت داشته باشند. به غیر از آموزش‌های شخصیتی كه در بالا گفته شد، بعضی رفتارها و كارهای كوچك‌تر و به ظاهر كم اهمیت‌تری هم وجود دارند كه كودك باید به‌تدریج آن‌ها را از كسی یاد بگیرد. زمان استراحت و خواب، نوع غذا خوردن، بازی كردن، حرف زدن و چیزهایی از این قبیل، مسائل روزمره‌ای هستند كه كودك در سال‌های اول زندگی باید یاد بگیرد. محققان در یك تحقیق با بررسی روی 112 خانواده كه كودكانی در سنین قبل از مدرسه داشتند به نتایج جالبی دست یافتند. آن‌ها مشاهده كردند در خانه‌هایی كه پدر با كودك بیشتر بازی می‌كند و ارتباطش با كودك در زمینه بازی‌های فكری، ورزش كردن، دویدن و محبت كردن است، والدین با هم همكاری مناسب‌تری در تربیت كودك دارند و مادر راحت‌تر می‌تواند به كودك آموزش‌های لازم را بدهد. در این خانواده‌ها اغلب اختلاف كمتری هم در زمینه تربیت كودك وجود دارد. در نقطه مقابل، در خانه‌هایی كه پدر سعی دارد در آموزش كارهایی مانند مراقبت‌های روزمره مثل حمام كردن و استفاده از دست‌شویی، مسواك كردن، آماده‌كردن غذا و چیزهایی از این قبیل دخالت كند، بعد از یك‌سال از نخستین مشاهده محققان، اختلاف‌های بیشتری بین والدین در زمینه تربیت كودك به‌وجود آمده است. در این خانواده‌ها والدین بیشتر از هم در زمینه تربیت كودك ایراد می‌گیرند و نحوه آموزش‌های یكدیگر را زیر سوال می‌برند. مخالفت‌های والدین در موضوعات مختلف رفتاری در این خانواده‌ها آشكار‌تر و حتی گاه به‌صورت جرو‌بحث‌هایی در حضور كودك هم مشاهده شد؛ موضوعی كه به‌نظر كارشناسان كاملا بر تربیت كودك تاثیر منفی خواهد گذاشت.


بهتر است شراكتی تربیت نكنید

بسیاری از والدین می‌گویند كه می‌خواهند تربیت كودك را به‌طور مشترك و با همراهی یكدیگر انجام دهند اما در عمل این اتفاق كمتر رخ می‌دهد. از نظر كارشناسان، بهتر است یكی از والدین كودك نقش یك مربی را داشته باشد و والد دیگر صرفا نقش همراهی و كمك كردن را. آن‌ها معتقدند بهتر است مادر به‌علت ارتباط بیشتر با كودك این نقش اصلی را برعهده بگیرد و پدر نظراتش را در مورد تربیت كودك تنها با مادر در میان بگذارد و خود سعی نكند به روش خود به كودك آموزش دهد.

نتایج این تحقیق كاملا نقش بحث و گفت‌وگوی والدین قبل از بچه‌دار شدن یا در سال‌های اول زندگی كودك در مورد چگونگی تربیت او را نشان می‌دهد. مشاوره‌های قبل از بارداری و آموزش والدگری قبل از بچه‌دار شدن یا حتی حین آن می‌تواند به والدین در مورد روش مناسب تربیت كودك كاملا كمك كند و به آن‌ها اجازه دهد تا از تعارضات احتمالی جلوگیری كنند.

نكته بسیار مهم در مورد این مشكلات این است كه تفاهم نداشتن در روش تربیت كودك حتی ممكن است به ‌تفاهم نداشتن در زندگی مشترك والدین هم منجر شود مسئله‌ای كه می‌تواند تاثیر مخرب بیشتری در تربیت كودك داشته باشد. بسیاری از كودكان در سال‌های قبل از مدرسه و در سنین 5 تا 6 سالگی، كاملا مشكلات بین والدین را می‌فهمند و در صورتی كه احساس كنند خودشان یا موضوعی مربوط به آن‌ها باعث به‌وجود آمدن مشكل بین والدین‌شان شده ممكن است احساس سرخوردگی یا گناه كنند.


آموزش همه جانبه است

والدین باید به یاد داشته باشند مهم‌ترین راه تربیت كودك، نه فقط آموزش كلامی است بلكه آن‌ها باید با فرزندشان زندگی كرده و در كنار او وقت بگذرانند.

وقت گذاشتن برای كودك،  توسط والدینی كه در بیرون از خانه شاغل هستند كار سختی است؛ اینجاست كه زمان‌های مشترك مانند زمان صرف غذا و روزهای تعطیل اهمیت پیدا می‌كنند. در این زمان‌ها تنها با كودك‌تان حرف نزنید، با یكدیگر هم ارتباط داشته باشید و اجازه دهید تا كودك قوانین زندگی را با مشاهده شما یاد بگیرد. همیشه حواس‌تان باشد كه كودك‌تان شاهد رفتارهای شما خواهد بود و حتی به‌طور ناخودآگاه از آن الگو خواهد گرفت.

حوزه‌های مختلف رفتاری را از هم جدا كنید

شاپی سالیوان، یكی از روان‌شناسان مجری این تحقیق می‌گوید: «هنگامی كه پدر و مادر هردو به یك اندازه می‌خواهند نقش مراقبتی و نظارتی داشته باشند، در مقابل هم قرار بگیرند، این كودك است كه بین پدر و مادر له می‌شود.» او پیشنهاد می‌كند والدینی كه این احساس را دارند بهتر است مسئولیت‌ها را با هم تقسیم كنند. حوزه‌های مختلف رفتاری را از هم جدا كرده و هركدام در حوزه خود به آموزش كودك بپردازد و در عین حال با هم همیشه در هماهنگی باشند كه در این حوزه‌ها آموزش‌های متفاوتی به كودك ندهند. مادر‌ها می‌توانند بهداشت فردی را به كودك یاد بدهند و پدر نحوه رفتار با كودكان دیگر را به فرزندش آموزش بدهد؛ غذا خوردن و تغذیه كودك با مادر باشد و پدر، بازی كردن را به كودك یاد بدهد.

اما از آنجا كه بیشتر رفتار‌های ما به‌عنوان پدر و مادر به‌طور ناخودآگاه به الگوی ذهنی خودمان از والدین‌مان برمی‌گردد و با توجه به نقش تاریخی مادران در تربیت كودك، ناخودآگاه این مادران هستند كه قدرت اصلی در پرورش كودك محسوب می‌شوند و پدر‌ها بهتر است تنها با مادران همفكری و همراهی كنند.»به عقیده دكتر سالیوان والدگری، به‌طور مشترك ممكن است بسیار ایده‌آل و مطلوب به‌نظر برسد اما در عمل، كار بسیار سختی است.

 

تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 145 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 16:24


  هرگاه تصمیم می گیریم تربیت کنیم و آن را با امر و نهی و تشویق و تنبیه ... شکل می دهیم، خودمان را در بیراهه ای قرار می دهیم که دورترین فاصله را با تربیت واقعی و درونی دارد. به قول دکتر کریمی برای تربیت کردن بهترین کار این است که تربیت نکنیم.

بهتر است بگذاریم کودک بر اساس فطرت پاکش رشد یابد و ما تنها خطر ها را از او دور کنیم. البته کودک ما همانطوری خواهد شد که خود ما هستیم .روانشناسان عرصه ی تربیت می گویند کودکت را به من بنما تا بگویم تو کیستی ! چرا که تربیت، اساسا همان رفتار ، اخلاق و عادات ماست که در کودک بازتاب پیدا می کند .باقی أدا و اطوارهای ما که به اسم تربیت، سر کودک بی زبان پیاده می شود، بیشتر از آنکه جنبه تربیتی داشته باشد،جنبه ی آموزش همان ادا و اطوار ها را دارند. اگر این مطلب را قبول ندارید نحوه رفتار دخترتان را با عروسکش زیر نظر بگیرید.

امر و نهی ،نصیحت ،تنبیه ،تشویق ،تهدید و اصرار...  همه از موارد نمادین تربیت هستند که در اکثر موارد نتیجه ی ضد تربیتی دارند. در حالیکه در مقابل آن ،ابزار تربیت نامرئی قرار دارد که معمولا موجب درونی شدن تربیت می شود. ابزاری که زود ما را به نتیجه نمی رساند اما نتیجه ی خوب و پایداری دارد.

 اگر کودک را در شرایط یا فضایی قرار بدهید که خودش به نتیجه دلخواه شما برسد؛ اگر کودک را بدون آنکه بفهمد محدود کنید تا از انجام کار بدی بازداشته شود ؛ اگر با رفتارتان چیزی را به کودک آموزش دهید بدون اینکه کلامی ما بین شما و کودک بیان شود؛ اگر با کمک رسانه ها تاثیر مثبتی در کودک ایجاد کنید ؛ ... در همه ی این موارد با ابزار نامرئی وارد عرصه ی تربیت شده اید .با کمک این ابزار، امید رسیدن به نتیجه مطلوب بیشتر خواهد بود. در ادامه ی بحث برای تبیین بیشتر تربیت نامرئی و تفاوت آن از تربیت مرئی و مستقیم، مسئله مسواک زدن کودک را مد نظر قرار می دهیم و ترغیب کودک به مسواک زدن را از این دو راه بررسی و مقایسه می کنیم.
 
وقتی می خواهید کودک را به انجام کاری مثل مسواک زدن عادت دهید

ممکن است به او امر کنید که باید هر شب مسواک بزنی .کودک شما از این حرف شما چند چیز را می فهمد .1-  مسواک زدن کار جالبی نیست چون اجباریه. در این صورت علاقه و اشتیاق کودک به این کار از بین می رود . 2- موجب اضطراب می شود زیرا وجود یک مشکل را اعلام می کند و به کودک می فهماند که اگر نزند ،چه خواهد شد... 3- کودک دنبال راههای درو می گردد. مثلا ممکن است از شما بپرسد اگه خسته بودم نزنم ؟! اگه یادم رفت و خوابم برد چی ؟ وقتی با این سوالها مواجه شدید بدانید کار شما اثر ضد تربیتی داشته .فعلا در پاسخ به این سوالها ترس کودک را از بین ببرید و پاسخهای دلخواه او را بدهید تا اثر منفی را کم کنید.به هر حال اگر اصلا نمی گفتید بهتر بود.

تشویق نیز علی رغم تصور عامه ،ابزار خوبی برای تربیت نیست مگر در برخی موارد محدود و خاص .اگر کودک را برای مسواک زدن تشویق کنید هدف اصلی را از مسواک زدن تحت الشعاع چیز دیگری قرار می دهید .
اگر کودک را به خاطر ترک مسواک، تنبیه کنید ،او به هر چیزی مثل انتقام گرفتن ،ترحم طلبیدن ،لج کردن و ... فکر می کند به جز دلیل اصلی که موجب تنبیه او شده است

کودک باید با فهم اینکه مسواک موجب سلامتی دندانهاست ،به مسواک روی بیاورد و توقعی از شما در مقابل این کار نداشته باشد.

اگر کودک را به خاطر ترک مسواک، تنبیه کنید ،او به هر چیزی مثل انتقام گرفتن ،ترحم طلبیدن ،لج کردن و ... فکر می کند به جز دلیل اصلی که موجب تنبیه او شده است.

وقتی مدام به کودک اصرار می کنید مسواک بزن،کودک را به لجبازی سوق می دهید .اصرار و لحن بخصوص آن ،لج آور است .

وقتی از تهدید استفاده می کنید کودک را به امتحان تشویق می کنید. آیا واقعا مامان این کار را خواهد کرد؟بلکه مطمئنم نمی کند. تهدید بسیاری از اوقات نیز تحقیر کننده است و موجب لجبازی می شود.بنابراین این ابزارها اثر منفی بیشتری در تربیت دارند تا مثبت.

البته دستمان کاملا بسته نیست و می توانیم از ابزار تاثیر گذار غیر مستقیم استفاده کنیم.

مثلا:  

کودک بی توجه به مسواک  را ، به یک دندانپزشکی ببرید تا تعمیر دندان یک فرد دیگر را ببیند البته منظورتان به هیچ وجه ترساندن کودک نباشد. بلکه تنها بگذارید ببیند دندان فاسد شده چه درد سرهایی دارد .در این مورد کاملا عادی رفتار کنید و نتیجه گیری و قضاوت دلخواهتان را مدام به کودک گوشزد نکنید اصلا کودک نباید بداند منظور شما از این کار چه بوده است .

خودتان به مسواک اهمیت بدهید یک مسواک، با سلیقه ی کودکتان برای او بخرید و موقع مسواک زدن خودتان کودک را هم به مسواک زدن دعوت کنید.

قصه هایی برایش تعریف کنید که محتوای آموزنده ی خوبی درباره ی مسواک و فواید آن داشته باشند.

اگر به مسافرت رفتید و مسواکتان را منزل جا گذاشته بودید ،قبل از تهیه جا و غذا ،دنبال تهیه مسواک باشید .شعار، لازم نیست همین کار، تدریس اهمیت مسواک زدن است.

این راهکارها، راههای عملی اما نامرئی در تربیت هستند که تاثیر بیشتری خواهند داشت.

 
تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 168 تاريخ : چهارشنبه 1 خرداد 1392 ساعت: 16:22

برخی از والدین حتی با وجود تجربه‌های بسیار در زمینه مراقبت از فرزندان، باز هم دچار اشتباهاتی در این مورد می‌شوند. این مساله طبیعی است، چرا که حتی هشیارترین و دقیق‌ترین پدر و مادرها نیز ممکن است برخی از اصول تربیتی را فراموش کنند که این می‌تواند باعث سردرگمی کودکشان شود.

 از جمله اشتباهات رایج والدین مخصوصا مادران، عبارتند از:

درست کردن حجم زیاد غذا برای خردسالانی با شکم‌های کوچک: شاید تقریبا تمام مادرها دچار این اشتباه شده‌اند، ولی در برخی از مادرها این کار به یک عادت تبدیل شده است. این بیشتر در مواقعی پیش می‌آید که مادر برای کودکش غذایی جداگانه تهیه می‌کند و به همین دلیل حجم آن غذا بیشتر از حد نیاز فرزندش می‌شود. بسیاری از متخصصان معتقدند درست کردن غذای جداگانه برای کودکان باعث می‌شود که آنها در آینده اشتهای کمتری به غذا خوردن داشته باشند و حتی شاید زمانی که باید در کنار سایرین بنشینند و غذا بخورند، این کار را انجام ندهند و مادر را مجبور کنند که غذای جداگانه‌ای برای آنها تهیه کند. 

تلاش ناموفق برای آرام کردن یک کودک کج خلق و عصبانی:
هیس‌هیس! دیگه بسه! نق نزن! خواهش می‌کنم! و...
 عباراتی از این دست بیش از آنکه به آرام‌تر کردن کودکتان منجر شود، وی را بداخلاق‌تر خواهد کرد... . به نظر می‌رسد این مقاومت‌های کودک بدخلق و اصرار مادر راهی به جایی نمی‌برد و بنابراین به همه والدین در چنین مواقعی توصیه می‌شود که از این تلاش بیهوده دست بردارند. شاید خود آنها متوجه نیستند که در این شرایط چه رشوه‌هایی به فرزندشان می‌دهند ولی معمولا هیچ یک سودمند نخواهد بود. در این حالت فقط باید یک کار اساسی انجام دهید: او را به حال خودش رها کنید. نه او را به جایی خلوت ببرید تا آرام شود و نه اینکه به او قول خرید چیز خاصی را بدهید. کودکان خردسال می‌دانند که در جمع‌ها و شلوغی‌ها بهتر می‌توانند به خواسته‌هایشان برسند. آنها متوجه شده‌اند که توجه شما به درخواست‌های آنها در چنین شرایطی تغییر می‌کند و شما با بدخلقی آنها دستپاچه می‌شوید و حتی برای آرام‌کردن به آنها باج می‌دهید و سعی می‌کنند از محبت شما سوءاستفاده کنند.

توضیح دادن بیش از اندازه:
کودک شما استحقاق این را دارد که به یک توضیح خوب و کامل در برابر درخواست‌ها و سوالاتش برسد. مثلا وقتی که از شما می‌پرسد چرا باید حتما زود بخوابد؛ از شما یک جواب قابل قبول می‌خواهد. بسیاری از توضیحات والدین به فرزندانشان اضافی و البته در اغلب مواقع خارج از محدوده درک آنهاست. در واقع چند سال طول می‌کشد تا آنها به این مرحله برسند و بتوانند تمام توضیحات و حرف‌های شما را درک کنند. توضیح مفصل و طولانی، برخی مواقع راه فراری است از نه گفتن به کودک. یعنی شما می‌خواهید به کودک نه بگویید ولی عذاب وجدان دارید و شروع به توضیح دادن‌های افراطی می‌کنید. برای کودکان نیز لازم است که گاهی اوقات ناراحت، ناامید یا عصبانی شوند. وظیفه ما این است که به آنها کمک کنیم از این احساسات دوری نکنند، بلکه آنها را نیز حس کنند. پاسخ‌های کوتاه و مستقیم معمولا برای کودکان زیر پنج سال کمتر استرس به دنبال دارد.

کودکان را بیش از حد مشغول و سرگرم نگه‌داشتن:
کلاس فوتبال، کلاس موسیقی، کلاس زبان، نقاشی، هنر و کاردستی و... ، شاید فکر کنید اینگونه کودکتان موفق‌تر خواهد بود اما بهتر است بگذارید در ساعاتی از روز فرزندتان استراحت کند و هر کاری که دوست دارد انجام دهد. بگذارید وی احساس آزادی کرده و با خلاقیت بازی کند، آنها در این سنین به این نحوه بازی کردن و سرگرمی بیشتر نیاز دارند، چرا که همین فعالیت‌ها و بازی‌های ساده و آزادانه «خود» آنها را می‌سازد. آموزش مهارت‌های اجتماعی مهم است، ولی احساس آرامش و راحتی نیز به همان اندازه اهمیت دارد.

دارو دادن به کودکان به صورت نادرست:
معمولا همه در کابینت آشپزخانه تعداد زیادی دارو نگهداری می‌کنند. روی آنها برچسب کوچکی است که برخی اطلاعات ضروری را به شما می‌دهد اما کسی آنها را نمی‌خواند. احتمالا آخرین باری که به پزشک متخصص فرزندتان مراجعه کردید و کودکتان را وزن کردید، آن را یادداشت و ثبت نکردید و حالا دقیقا نمی‌دانید که وزن او چقدر است. فراموش کرده‌اید که استاندارد لازم از یک داروی خاص با توجه به وزن کودکتان، چقدر بوده است و به طور کلی نمی‌دانید باید چقدر به او دارو بدهید و به این ترتیب دچار اشتباه می‌شوید. این اشتباهات را بسیاری از والدین انجام داده‌اند. دستورالعمل‌های مصرف داروها فراموش می‌شوند، ولی می‌توان به برچسب آنها توجه کرد. برخی نکات و تذکرات روی آنها قید شده است و شما می‌توانید از آنها کمک بگیرید و در مواقع جدی‌تر و ضروری‌تر دوباره با پزشک صحبت کنید و نظر او را جویا شوید.

 
تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 192 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 ساعت: 16:19


به سبب این که هنوز توانایی انجام کارهای خود را ندارند نیازمند کمک بزرگ ترها هستند.این کارها اعم از غذا خوردن، دستشویی رفتن، لباس پوشیدن، استحمام و... است.یکی از نکات حائز اهمیت در تربیت، انجام این کارها و رفع این نیازها توسط والد هم جنس است.

 بدین معنا که پسر بچه ها باید توسط پدر و دختربچه ها توسط مادرشان به دستشویی بروند و تمیز شوند.هم چنین حمام کردن بچه ها بعد از یک سالگی بهتر است بر عهده والد هم جنس شان باشد.در صورتی که پدر، بعضی اوقات فرصت این کار را نداشته باشد و مادر مجبور شود پسر را به حمام ببرد دستور این است که مادر باید بدن خود را بپوشاند.همچنین هر کدام از والدین نباید در هنگام استحمام کودکان برهنه باشند.

از سوی دیگر تا قبل از سن دو سالگی که بیشتر کارهای بچه ها به خودشان واگذار می شود خوب است دیگر کارهای پسر را پدر و دختر را مادر بر عهده بگیرد.البته پر واضح است که کارهایی از قبیل غذا دادن به بچه یا کتاب خواندن برای او و یا دیگر کارهایی که با جنسیت او ارتباطی ندارد فرقی نمی کند توسط کدام یک از والدین صورت گیرد.

 
تربیت...
ما را در سایت تربیت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : علی tarbiat بازدید : 167 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1392 ساعت: 16:17